کد مطلب:163196 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:200

پاسخ ها
1- با توجه به ساخت جهان چهار فصل و متحول،

و با توجه به انسان فراباش از لحظه كه حزن گذشته و خوف آینده را یك جا دارد،

و با توجه به قدر و استمرار و ارتباط مضاعف و پیچیده ی انسان با جهان، كه لا اقل احتمال استمرار و روابط پیچیده ی او مطرح است...

با این توجهات است كه می یابیم امكانات غریزی، علمی تجربی، عقلی


فلسفی، قلبی عرفانی، كفاف روابط محتمل این وجود بزرگ تر از هفتاد سال و بیشتر از این دنیای رحم و دنیای خاكی را، نمی دهد.

با این محدودیت امكانات و وسعت روابط و استمرار حتی محتمل و مظنون، ضرورت وحی و كتاب و مذهب مطرح می شود، و همین جاست كه هر معرفت شناسی نمی تواند بر كنار از اعتقاد به ضرورت و یا عدم ضرورت داخل بحث بشود و توصیف كند و به صورت گزاره های شرطی دل خوش نماید... كه باید مسأله ی روابط و استمرار و ناتمامی امكانات آدمی به صراحت قبول یا رد شود و هر معرفت شناسی با یك فرض پذیرفته، ادامه بدهد.

با این همه به این نتجه می رسیم كه اهداف دینی ضرورت دارد و اما تحقق این امر ضروری به عهده ی كسانی است كه ضرورتش را ایمان آورده اند...

تحقق این هدف ضروری را باید در باغ دست های خود جست و جو كنیم.

نكته ی اساسی در همین است كه اگر ما شروع نكردیم و قدم بر نداشتیم، ناچار نظام و قانونمندی انسان و جهان به این طرف خواهد آمد و ظلم مملو، زمینه ساز قسط كامل خواهد شد كه در بطن تاریكی چراغ ها بارور می شوند.

2- بی شك این ذهنیت، زاویه ی دید و شكل برخورد و موضع گیری را متحول خواهد ساخت كه قدر به معنای اندازه و ارزش و برنامه آمده است.و با توجه به قدر انسان و با تحول این تلقی از انسان كه در سطح دهان كش آمده تا روده های كه تا نهان گاه آدمی ادامه دارند، با دگرگون شدن این تلقی ناچار آدمی به كم قانع نمی شود، حتی دنیا را با گنجایش او نیست كه هیچ، بهشت هم منزل اوست نه


مقصد او...

درك ما از اندازه ی استعدادها حتی انفجار این استعدادهایی كه در سطح معرفت هم نیامده اند، آدمی را به غیب این عالم می خوانند و او را آرام نمی گذارند كه سر بر می دارد و از پنجره ی افلاك به بیرون چشم می دوزد...

این قدر و اندازه، ارزش های جدید می آورد و آن چه تا دیروز برای تو مهم بود و اشك و لبخند به دنبال می آورد برایت به حقارت می رسد.

و این تحول در اندازه و ارزش، برنامه ریزی جدیدی را می طلبد كه احتمال استمرار و ارتباطهای پیچیده، در برنامه ریزی اثر می گذارد.

3- اگر در حس و احساس و وهم و تخیل و تفكر و تعقل تو، آموزش جدید، حیاتی تازه آورد، ناچار با تحول در مبانی و مقاصد، شكل كار و روش كار هم متفاوت می شود و طرز نگاه و برخورد و رفت و آمد و دوستی و دشمنی و گریه و خنده عشاق از جایی دیگر الهام می گیرد.

4- شكست ها آموزگار نقطه های ضعف هستند و در نگاهی دیگر، تو شكست و پیروزی را باید با اهداف بسنجی.اگر دین آمده باشد تا انسان ها همگی خوب بشوند و ساخته و پرداخته گردند، ناچار شكست خورده است.اما اگر آمده باشد تا امكان خوب شدن را فراهم كند و زمینه ی انتخاب را بسازد و در برابر خط حاكم، خط دوم را بكشد و «هدیناه النجدین» را تحقق بخشد، دیگر شكستی نیست.

5- آن اهداف جامعه ی انسانی را در سطح یك دامپروری بزرگ قرار می دهد و


تمامی علم و صنعت را تا این حد از توسعه می آورد و با این فرهنگ همراه می سازد.اما هدف دینی به خاطر بن بست این هدف ها آدمی را از بن بست تكرار می رهاند و از شهود به وسعت غیب راه می دهد و این چنین آدمی حتی خوردن و خوابیدنش جهت دارد و شكل خاص دارد و معنا دارد، كه اهداف و مقاصد و مبانی و پایگاه ها، بر شكل و بر روش كار اثر می گذارند.

مدیریت و رهبری با دگرگون كردن تلقی انسان ها از خویش و با تربیت مهره های كارآمد و جاسازی آن ها كارش را شروع می كند و اگر درگیر شدند و نگذاشتند، دوباره از صفر آغاز می كند و شتاب نمی كند كه طاغوت را نابود كند كه می كوشد تا زمینه ها را بردارد.حسین اگر بتواند یزید و یا معاویه را ترور كند مادام كه جامعه تحمل او را ندارد، كاری از پیش نمی برد و همین است كه حسین شروع نمی كند كه دیدیم حتی آن ها كه از یزید بریدند به حكومت علوی و امام سجاد نپیوستند كه؛ «ان امرنا صعب مستصعب». [1] .

و در برنامه ریزی طرحی دارد كه حتی شیطان در آن مزاحم نیست.

و در تشكل و سازمان، مقصود پیشرفت كار نیست كه هر كس باید با كارش پیشرفت كند و با بینات و كتاب و میزان همراه باشد.

و در تربیت برای این نوع برنامه ریزی و تشكل، اقدام می كنند و رنجیرها را برمی دارند و بارهای سنگین را كنار می گذارند و با شناخت به عشق و با عشق به عمل و در هنگام عمل با بلا و فتنه ها، سالك را به عجز خویش می رسانند و با


عشق و عجز او را به مقصد راه می دهند....

مدیریت دینی و برنامه ریزی و تشكل و سازماندهی در مبانی و مقاصد و در روش های تربیتی كه بر اساس بینات و كتاب و میزان است و از داغ كردن و بغل كردن و شاخ و برگ بستن، به روشنگری و پا دادن و انگیزه دادن و ریشه دادن روی آورده، با جریان های معاصر متفاوت است و اگر تفاوتی میان مدیریت ژاپنی و آمریكایی و یا اروپایی است در مبانی و مقاصد و در روش های تربیتی نیست كه تفاوت ها در شگردهای مدیران و طرز برخورد آنان و شركت با همراهان است.

6- بار دیگر به داستان انسان و بن بست های موجود و ضرورت مذهب اشاره می كنم كه مذهب نه یك راه بهتر كه تنها راه است.و آدمی اگر بخواهد برای تمامی وجود خود در تمامی طول راه خود و در تمامی دنیاهای خود برنامه ای داشته باشد، ناچار از این گرایش و محتاج این روش های دینی است.

و باز تكرار كنم كه ضعف دین داران و نقطه های غرور و وابستگی و زمینه های شكست، باید آموزگار كسانی باشد كه ضرورت راه و ضعف رهروان را دیده اند و نمی توانند درجا بزنند و نمی توانند كه بی امكان به راه بیفتند كه باید عده و عده بسازند و برای عبور از عقبه ها و گردنه ها آماده شوند و خیال نكنند كه شیب موافق، همیشه مددكار است كه در هنگام درد و رنج و بروز گردنه باید موتورها روشن شود و انگیزه ها جان دارتر شود و انتظار مزد و سپاس از دل برود... و تازه خوف و ترس از كاری كه مطابق استعداد و توان تو نبوده و یا بر فرض تطابق با توش و توان تو، برابر با مقصد و مطلوب تو نبوده، این دو ترس در جان تو بنشیند،


كه به شهادت سوره ی هل اتی بدون ایثار و بدون چشم داشت مزد و سپاس و بدون این دو خوف از كارهای ناقص و یا كارهای تمام ولی نامطابق و نابرابر با مطلوب تو [2] كه بالاتر از بهشت و بیشتر از قرب و تا حد رضا و رضوان است كه بشارت این سوره بدون این همه مدحی نیست و امضایی بر كارنامه ی ما نمی نشیند.



[1] بحارالانوار، ج 2، ص 71 و ص 183 و 184.

[2] يطعمون الطعام علي حبه، لا نريد منكم جزاءا و لا شكورا.دو خوف يكي از روز است و يكي از رب؛ يخافون يوما كان شره مستطيرا.نخاف من ربنا يوما عبوسا قمطريرا، كه خوف دوم از رب است و در ظرف روزي سخت، جلوه مي كند.اين خوف حتي در فرض عصمت و تطابق عمل با توانايي شكل مي گيرد كه تمامي اعمال و افعال و طاعات تو به اندازه ي مطلوب تو نيست و قرب و لقاء و رضا و رضوان با اين پس اندازها دست يافتني نيست....